جدول جو
جدول جو

معنی تظاهر کردن - جستجوی لغت در جدول جو

تظاهر کردن
آشکار شدنخود نمایی کردن، خود را بداشتن صفتی وانمود کردن، یکدیگر را یاری کردن، اجتماع کردن گروهی باشعارهای مخصوص برای وصول بهدفی
فرهنگ لغت هوشیار
تظاهر کردن
للتّظاهر
تصویری از تظاهر کردن
تصویر تظاهر کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تظاهر کردن
Pretend, Feign
تصویری از تظاهر کردن
تصویر تظاهر کردن
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تظاهر کردن
feindre, prétendre
تصویری از تظاهر کردن
تصویر تظاهر کردن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تظاهر کردن
kudanganya, kujifanya
تصویری از تظاهر کردن
تصویر تظاهر کردن
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تظاهر کردن
دکھاوا کرنا
تصویری از تظاهر کردن
تصویر تظاهر کردن
دیکشنری فارسی به اردو
تظاهر کردن
ভান করা
تصویری از تظاهر کردن
تصویر تظاهر کردن
دیکشنری فارسی به بنگالی
تظاهر کردن
가장하다
تصویری از تظاهر کردن
تصویر تظاهر کردن
دیکشنری فارسی به کره ای
تظاهر کردن
numara yapmak
تصویری از تظاهر کردن
تصویر تظاهر کردن
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تظاهر کردن
装う , ふりをする
تصویری از تظاهر کردن
تصویر تظاهر کردن
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تظاهر کردن
להעמיד פנים
تصویری از تظاهر کردن
تصویر تظاهر کردن
دیکشنری فارسی به عبری
تظاهر کردن
बहाना बनाना , बहाना करना
تصویری از تظاهر کردن
تصویر تظاهر کردن
دیکشنری فارسی به هندی
تظاهر کردن
berpura-pura
تصویری از تظاهر کردن
تصویر تظاهر کردن
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تظاهر کردن
แกล้งทำ , แกล้งทำ
تصویری از تظاهر کردن
تصویر تظاهر کردن
دیکشنری فارسی به تایلندی
تظاهر کردن
veinzen, doen alsof
تصویری از تظاهر کردن
تصویر تظاهر کردن
دیکشنری فارسی به هلندی
تظاهر کردن
fingir, pretender
تصویری از تظاهر کردن
تصویر تظاهر کردن
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تظاهر کردن
fingere
تصویری از تظاهر کردن
تصویر تظاهر کردن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تظاهر کردن
fingir
تصویری از تظاهر کردن
تصویر تظاهر کردن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تظاهر کردن
假装
تصویری از تظاهر کردن
تصویر تظاهر کردن
دیکشنری فارسی به چینی
تظاهر کردن
udawać
تصویری از تظاهر کردن
تصویر تظاهر کردن
دیکشنری فارسی به لهستانی
تظاهر کردن
удавати
تصویری از تظاهر کردن
تصویر تظاهر کردن
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تظاهر کردن
heucheln, vortäuschen
تصویری از تظاهر کردن
تصویر تظاهر کردن
دیکشنری فارسی به آلمانی
تظاهر کردن
притворяться , притворяться
تصویری از تظاهر کردن
تصویر تظاهر کردن
دیکشنری فارسی به روسی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ظاهر کردن
تصویر ظاهر کردن
آشکار کردن، نمایان ساختن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تباهی کردن
تصویر تباهی کردن
فاسد کردن افساد، نابود کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ظاهر کردن
تصویر ظاهر کردن
آشکار کردن نمایان ساختن، پتا کنیدن آشکار کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تفاخر کردن
تصویر تفاخر کردن
برهم نازیدنبیکدیگر فخر کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اظهار کردن
تصویر اظهار کردن
نیکختن فاش کردن آشکار کردن، بیان کردن گفتن
فرهنگ لغت هوشیار
نگاه کردن نگریستن نگاه کردن نگریستن تماشا کردن: سخن درست بگویم نمی توانم دید که می خورند حریفان و من نظاره کنم. (حافظ. 240) توضیح گاه بتشدید ظا آید: آتش زدی در عود ما نظاره کن در دود ما. (دیوان کبیر 6: 1)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اظهار کردن
تصویر اظهار کردن
بازگو کردن
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از اظهار کردن
تصویر اظهار کردن
Profess
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تصادر کردن
تصویر تصادر کردن
Confiscate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از اظهار کردن
تصویر اظهار کردن
исповедовать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از تصادر کردن
تصویر تصادر کردن
конфисковать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از اظهار کردن
تصویر اظهار کردن
bekennen
دیکشنری فارسی به آلمانی